از دیدگاه آماری، درصد بسیار ناچیزی از افراد موفق به یادگیری زبان خارجی می شوند، آن هم تا سطح متوسط. درصد بسیار کمتری هم تا مراحل پیشرفته ادامه می دهند و نهایتاً موفق می شوند بر زبان خارجی مسلط شوند. ولی واقعاً چرا یادگیری زبان اینقدر سخت است؟ چرا اکثر افراد در این راه ناموفق هستند؟
مهمترین دلیل این قضیه این است که یادگیری زبان روند بسیار طولانی و چند ساله است. در طول این مدت، ممکن است هزاران اتفاق بیافتد و زبان آموز را از ادامه راه باز دارد.
دلیل دیگر این است که زبان مجموعه ای پیچیده از قواعد در سطح تلفظ، کلمه، دستور زبان و حتی کارکردهای اجتماعی است که خیلی از این قواعد حتی قابل توضیح هم نیستند. مسئله زمانی بغرنج تر می شود که بدانیم خیلی از نکات دستوری و نکات مربوط به کاربرد کلمات متناقض هستند.
در واقع، یادگیری زبان به اندازه ای پیچیده و دشوار است که بسیاری از دانشمندان حوزه آموزش زبان اعتقاد دارند نمی توان حتی کسری از این پیچیدگی ها را هم در کلاس درس به زبان آموزان یاد داد. به باور این افراد، نکات گرامری و حفظ کردن کلمات صرفاَ ابزاری هستند که به زبان آموزان این امکان را می دهند که پس از آموزش کلاسی، در طول زمان و تماس مستمر با زبان خارجی به مرور این پیچیدگی ها را درک کنند و به تسلط بالاتر دست پیدا کنند.
پس باید در نظر داشت که اگر خود را به آموزش کلاسی زبان محدود کنیم، شانس بسیار اندکی برای یادگیری خواهیم داشت و لازم است از ابزارهایی که در کلاس درس در اختیارمان قرار می گیرد به نحوی بهینه استفاده کنیم تا میزان درگیری ذهنی خود با زبان خارجی را افزایش دهیم.
هر زبان آموزی نسبت به زمانی که صرف یادگیری زبان خارجی می کند و کیفیت مطالعه خود، به درک خاصی از زبان مقصد می رسد. هر چه این زمان بیشتر باشد و کیفیت بالاتر برود، نتیجه نهایی بهتر خواهد بود.
