لازم است انتظارات واقع گرایانه در یادگیری زبان داشته باشید و اهدافی انتخاب نکنید که غیر قابل دسترس هستند زیرا با اهداف خیال پردازانه سرخوردگی شما حتمی خواهد بود. تعدادی از این انتظارات توسط تبلیغات برخی اشخاص یا مؤسسات سودجو ایجاد میشوند. به عنوان مثال، بعضی از تبلیغات، یادگیری کامل در عرض چند ماه را “تضمین” میکنند، یا برخی شرکت ها ادعا میکنند با استفاده از متد آنها در خواب هم میتوانید انگلیسی بیاموزید! (این هم یک مقاله خوب در مورد امکان این نوع یادگیری). بعضی ها هم عناوین دهن پرکنی برای روش های پیش پاافتاده خود مثل “یادگیری از طریق ترجمه گشتاری” انتخاب میکنند و قول طی کردن ره صدساله را در عرض چند جلسه کوتاه میدهند. مثال هایی که ذکر کردم از نظر علم آموزش زبان، به قدری مضحک هستند که تبلیغات آنها در حکم تأثیر جادویی اسفناج در کارتون ملوان زبل است. پس داشتن انتظارات واقع گرایانه در یادگیری زبان یک اصل بسیار مهم است.
اما انتظار واقع بینانه چیست؟ به صورت خلاصه میتوان گفت: اولاً، باید بدانید که راه طولانی است، و هیچ فرمول جادویی وجود ندارد که بدون زحمت شما را به انتهای راه برساند. در ابتدای یادگیری (و بعضاً در مراحل متوسط)، روزهایی خواهد بود که احساس خواهید کرد نه تنها استعداد یادگیری زبان، بلکه استعداد یادگیری هیچ چیز دیگری را نیز ندارید و کلاً به صورت مقطعی به توانایی های خود شک خواهید کرد! البته روزهایی هم خواهد بود که یادگیری به قدری سریع و لذت بخش خواهد بود که گذر زمان را حس نخواهید کرد؛ در واقع، این روزها تعدادشان خیلی بیشتر خواهد بود و هرچه تعداد این روزهای خوب بیشتر باشد، نتیجه نهایی هم بهتر خواهد بود و تسلط شما بیشتر.
ثانیاً، تسلط “کامل” بی معنی است و شما نهایتاً قرار است در حالت خوش بینانه به درجه ای از تسلط بر زبان انگلیسی برسید که بتوانید دانش زبانی خود در انگلیسی را مقایسه کنید با دانش زبانی هم وطن آذری ای که زبان فارسی را با لهجه صحبت میکند، شوخی هایش کم نمک به نظر میآیند، و در بعضی از شرایط نمیتواند ارتباط برقرار کند.
ثالثاً، بعضی وقتها این احساس را خواهید داشت که دارید درجا میزنید، اما یادتان باشد که این تنها یک احساس است و تا زمانی که مشغول تلاش و یادگیری هستید، حرکت شما روبه جلو است، هرچند ممکن است خودتان این حرکت را نبینید یا حتی احساس کنید دارید در جهت عکس حرکت میکنید. منظورم این است که عدم پیشرفت محسوس یا حتی پسرفت های مقطعی، نباید باعث یأس شما شود چون اولاً این احساسات طبیعی است و دوماً قضیه به آن سادگی که فکر میکنید نیست.